انیمیشن ماجرای اردکها DuckTales the Movie: Treasure of the Lost Lamp داستان ماجراهای اسکروج هست که به دنبال گنجینههای قدیمی میگرده. ماجرا از اونجایی شروع میشه که اسکروج مک داک به همراه چهار برادرزادهاش، هویی، لویی، دویی و وبی سوار بر هواپیمایی که کواک خلبانش هست، به خاور میانه سفر میکنند. آنها برای پیدا کردن گنجینههایی اومدند که گفته میشود متعلق به علی بابا هست. کارکنان حفاری یه صندوقچه بزرگ رو از داخل زمین پیدا کردند و اسکروج فکر میکنه که اون پر از پول و جواهرات هست ولی وقتی در اون رو باز میکنند، ناامید میشوند چون با تعداد زیادی از لباسهای کهنه رو به رو میشوند.
بچهها لباسها رو میگردند و یه کاغذ قدیمی پیدا میکنند. مک داک وقتی اون رو میبینه خوشحال میشه چون یه نقشه قدیمی هست که محل گنجینه اصلی رو نشون میدهد. دزد دیجون به آنها پیشنهاد میدهد که بهشون در پیدا کردن گنجینه گم شده کمک میکنه. دیجون در حقیقت برای مرلوک، یک موجود شیطانی، کار میکنه که مدتهاست به دنبال یه گنجینه ارزشمند میگرده که متعلق به علی بابا بوده.
گروه میتونند گنج علی بابا رو در داخل هرمی که از شن پوشیده شده، پیدا کنند. وبی یه چراغ روغنی قدیمی پیدا میکنه و عمو اسکروج به او اجازه میدهد تا برای خودش نگهش دارد چون هیچ ارزش مادی نداره. بعد از اینکه اسکروج و گروهش گنجینه رو جمع میکنند با گروهی از هیولاهای باستانی به شکل عقربهای غولپیکر در داخل یه اتاق حبس میشوند. مرلوک این هیولاها رو فرستاده تا بتونه گنجینه رو از اسکروج بگیره ولی وقتی داخلش رو میگرده، اون چیزی رو که سالهاست به دنبالشه، پیدا نمیکنه و میفهمه که به دست اسکروج و خانوادهاش افتاده. آنها میتونند از شر اون عقربها خلاص بشوند و بدون داشتن حتی یه تیکه از اون همه جواهرات، به شهرشون برگردند.
تا الان فهمیدیم که از گنجینه علی بابا فقط یه چراغ کهنه و قدیمی نصیب اسکروج شده. به نظرتون اون چراغ کهنه ارزشی داره؟ خودتون انیمیشن زیبای ماجرای اردکها رو ببینید و از دیدن این انیمیشن زیبا و هیجانانگیز لذت ببرید. شخصیتهای اصلی انیمیشن ماجرای اردکها، اسکروج، لویی، دویی، هویی، وبی و مرلوک هستند.
در صورتی که از انیمیشن ماجرای اردکها خوشتون اومده، انیمیشن لونی تونز: اردک دافی خسیس رو هم میتونید توی همین سایت ببینید و دنبال کنید.
شعار تبلیغاتی انیمیشن ماجرای اردکها DuckTales the Movie: Treasure of the Lost Lamp
من آرزو میکنم که بتوانم هزار بار آرزو کنم!