آفرینک
X

کودکانی از آب و گل Children of Water and Earth (1372)

کودکانی از آب و گل Children of Water and Earth

داستان فیلم سینمایی کودکانی از آب و گل در زمان جنگ تحمیلی و توی روستایی به اسم سراب در نزدیکی مرز رخ می‌ده. این فیلم که ته‌مایه‌های طنز هم دا ... ادامه متن

  • برای تماشا، وارد حساب کاربری خود شوید
  • ایران
  • 1+ ساعت
  • دوبله
  • 3+ سال
  • HD

معرفی کودکانی از آب و گل

داستان فیلم سینمایی کودکانی از آب و گل در زمان جنگ تحمیلی و توی روستایی به اسم سراب در نزدیکی مرز رخ می‌ده. این فیلم که ته‌مایه‌های طنز هم داره ماجرای آقا کریم، معروف به کریم دورزنه که مدت زیادی رو تو جبهه گذرونده. خبر می‌رسه که آقا کریم حاجی شده. مردم روستا فکر می‌کنن اون شهید شده و واسه همین به او می‌گن حاجی. می‌گن حاجی شدن دو راه داره یا پول می‌خواد یا غیرت. کریم که پولی نداشته اما غیرت داشته. اما بعد معلوم می‌شه که آقا کریم شهید نشده و به روستای خودش برمی‌گرده. آقا کریم موقع ازدواج‌اش، رفتن به خانه خدا رو مهر همسرش می‌کنه اما وقتی برمی‌گرده، همسرش توی بمباران از دنیا رفته و حالا اون می‌خواد جسد همسرش رو به طواف خانه خدا ببره. علاوه بر آقا کریم به عنوان یکی از نقش‌های مهم فیلم، یه آقا تیمور، پسر جوونی هست که می‌خواد به جبهه بره اما دختر آقا اسماعیل دلش رو برده. بنابراین تصمیم می‌گیره که قبل از این‌که به جبهه بره، ازدواج کنه. البته این کار به همین سادگی‌ها هم نیست. چون آقا اسماعیل، مخالف این وصلته و از این می‌ترسه که تیمور تو جنگ شهید بشه و دخترش تنها بمونه. همسایه‌ها از یه طرف با آقا اسماعیل صحبت میکنن تا اون رو راضی کنن و از یه طرف دیگه با تیمور حرف می‌زنن تا ببینن اون تو این کار مصممه یا نه. اون رو از خطرات جنگ، زن گرفتن و غیره آگاه می‌کنن تا این‌که تیمور بتونه تصمیم درستی بگیره. برای اینکه بدونید چه اتفاقاتی در ادامه این فیلم مذهبی می افته وقت رو از دست ندین و به تماشای اون بشینید.

معرفی شخصیت‌های فیلم کودکانی از آب و گل

کریم: کریم آقا معروف به کریم دورزن. شکارچی قدیمی محله که برای خدمت به جبهه رفته. بعد از برگشتن میفهمه همسرش تو بمباران از دنیا رفته و دخترش تنها مونده. تیمور: پسر جوونی که عاشق دختر آقا اسماعیل شده و میخواد باهاش ازدواج کنه. از طرف دیگه می‌خواد به جبهه بره و در راه خدا بجنگه. اسماعیل: پدر دختریه که تیمور عاشق‌اش شده. کار اون کشاورزیه. آقا اسمالعیل دل‌اش نمی‌خواد دخترش با کسی که قراره بره جبهه و شهید بشه، وصلت کنه.