چند سالی از داستان اسباب بازی 2 گذشته و حالا اندی که هفده سالِ شده داره خودش رو برای رفتن به دانشگاه آماده میکنه. دیگه هرچقدر هم عروسک هاش رو دوست داشته باشه ولی دانشگاه و خوابگاه و کلاس درس و اینها جای جالبی برای عروسک بازی نیست. بیایید با قسمت سوم داستان اسباب بازی Toy Story 3 همراه بشیم و ببینیم وقتی که صاحب اسباب بازی ها بزرگ میشه چه اتفاقی برای اونها میفته.
وودی و باز و بقیه عروسک ها شب میخوابن و صبح که بیدار میشن میبینن توی یک مهدکودک هستن! اندی با خودش فکر کرده حالا که داره میره دانشگاه میتونه اسباب بازی هاش رو به جایی بده که کسای دیگه باهاشون بازی کنن. حالا شما ممکنه فکر کنید که توی مهدکودک پر از بچه های گوگولی و قشنگ و آروم و مهربون هست ولی حداقل این یکی مهدکودک با بقیه فرق داره. بچه های این مهدکودک با انگشت های چرب و چیلی و کثیفشون کلن اعتقاد زیادی به بازی کردن با اسباب بازی ها ندارن، بیشتر دوست دارن سر اسباب بازی ها رو بکنن و چشم هاشون رو در بیارن و پاره پوره شون کنن!!
نه دیگه، اینجا مهدکودک نیست، اینجا جهنمه و اصلن عاقلانه نیست که عروسک ها بخوان توی جهنم بمونن و صداشون در نیاد و دنبال راه فرار نباشن. باز با شعار یکی برای همه و همه برای یکی نقشه میکشه که چطوری از این جهنم دره فرار کنن، عروسک های بیچاره اونجا همه که درب و داغون شدن به اونها می پیوندن و همه برای آزادی و رهایی تلاش میکنن. بنظرتون می تونن موفق شن؟ حتی اگه موفق شدن بعدش چیکار کنن؟ چطوری به خونه اندی برگردن؟ خوب پس، بیایید با هم آخرین قسمت داستان اسباب بازی (البته آخرین تا الان) رو ببینیم تا بفهمیم چه اتفاقاتی قراره توی دنیای اونها بیفته. زبان اصلی داستان اسباب بازی 3 انگلیسی هست ولی شما در آفرینک میتونید اون رو با دوبله فارسی ببینید.
شعار تبلیغاتی داستان اسباب بازی 3 Toy Story 3
هیچ اسباب بازی رو رها نمیکنیم.