آفرینک
X

راز اسب شاخدار The Secret of the Unicorn (1991)

راز اسب شاخدار The Secret of the Unicorn

«تن‌تن» در بازار روز از یک عتیقه فروش ماکت یک کشتی را می‎خرد. بی‌خبر از آنکه با خریدن آن کشتی، وارد ماجرای خطرناکی می‌شود که از سالها پیش آغاز شده... ادامه متن

  • این محتوا در حال حاضر در دسترس نیست
  • آمریکا
  • 7.7 امتیاز
  • 41 دقیقه
  • دوبله
  • 7+ سال

معرفی راز اسب شاخدار

تماشای ماجراهای تن‌تن- راز اسب شاخدار The Adventures of Tintin))  شما را نزدیک به دو ساعت سر جایتان میخکوب می‌کند. پیشنهاد می‎کنم وقتی این انیمیشن را ببینید که شش دانگ حواستان جمع باشد. سرعت حوادث و ماجراها آنقدر زیاد است که هر دقیقه از انیمیشن را نبینید، حوادث و ماجراهای زیادی را از دست داده‎اید.

اگر تن‌تن آن روز کیف پولش را جاگذاشته بود و آن یک پوند را برای خرید ماکت آن کشتی افسانه‎ای تک شاخ از عتیقه فروش نداشت، این همه به دردسر نمی‎افتاد... اما انگار هر جا دردسر هست او هم سر و کلهاش پیدا میشود. تن‎تن بر خلاف توصیه‎های یک مرد ناشناس، یک ماکت کشتی تک شاخ عتیقه را می‎خرد. در حادثه‎ای کشتی از روی میز می‌افتد و می‌شکند. چیزی از آن زیر میز می‌رود و پنهان می‎شود. تن‌تن که به حرفهای مردی که می‌خواست از خرید منصرفش کند مشکوک شده بود، به کتابخانه می‌رود تا اطلاعات بیشتری درباره ماجرای کشتی که در زمان جنگ جهانی دوم رخ داده پیدا کند. او می‌فهمد «شوالیه فرانسوا هادوک» از عمارت مارلين اسپايک، آخرين ناخداي کشتي تک‏شاخ بوده است و به دنبال حمله دزدان دریایی به ریاست مرد خبیثی به نام «راکام سرخپوش» کشتیش در دریا غرق شده و گنج گران‌قیمتی را با خود به قعر اقیانوس برده است.

 تن‌تن با سگش اسنوی (برفی) که همیشه همراهش است، به خانه برمی‌گردد. در آنجا متوجه می‌شود کشتی را دزدیده‎اند. سریع خود را به عمارت مارلين اسپايک می‎رساند و با زحمت وارد آنجا می‌شود. در آنجا با خدمه و مرد دیگری که در بازار اصرار داشت کشتی را از او بخرد روبرو می‌شود. یک کشتی تک شاخ پیدا می‌کند و فکر می‎کند کشتی دزدیده شده خودش است اما آن کشتی سالم بود و هیچ شکستگی نداشت. تن‌تن به همراه خدمه به بیرون عمارت هدایت می‌شود. هنگام بستن در خدمه حرفهایی به تن‎تن درباره پیدا کردن همه قطعات شکسته کشتی می‎زند. این بار که تن‎تن وارد خانه می‎شود همه جا را به هم ریخته می‎بیند انگار کسی دنبال چیزی بوده است. او یاد حرفهای مرد خدمتکار می‌افتد و با کمک اسنوی قطعه گمشده کشتی را پیدا می‌کند. در آن کاغذی قدیمی می‎بیند که تکه‎ای از یک نقشه گنج است. در نقشه نوشته که فقط یک هادوک می‎تواند گنج را پیدا کند.